داستان های ممنوعه (جبهه مقاومت)

ما با قلم مقاومت راوی انتقام سختیم

داستان های ممنوعه (جبهه مقاومت)

ما با قلم مقاومت راوی انتقام سختیم

داستان های ممنوعه (جبهه مقاومت)


به نام خدا


با عرض سلام خدمت شما


همین که اولین بار یکی جرأت کرده در چنین موضوعی رمان بنویسه، این خودش نه تنها یک نکته مثبت، بلکه یک کار بسیار بزرگ و ارزشمند است. بنده کلاً اهل رمان نیستم، ولی از روزی که این رمان شما را شروع به مطالعه کرده‌ام واقعا لذت بردم. شاید چون تا حالا رمانی مثل رمان شما ندیده بودم.

حقیقتاً جای رمان‌هایی که بچه مذهبی‌ها می‌نویسن  و در جهت ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی است، واقعا خیلی خالیه.

این مورد را هم خدمت شما عرض کنم که اوضاع احوال رمان‌های اینترنتی بسیار تأسف‌بار و خطرناک است، یکی دو سال پیش تحقیقی در این مورد انجام دادم و خیلی نگران شدم، عموماً رمان‌هایی که در سایت‌هایی مثل .... منتشر می‌شود، نه تنها میانه‌ای با فرهنگ و مذهب ما ندارند، بلکه گاهی احساس می‌شود کاملا در جهت عکس آن است.


تقریبا شاید 200 صفحه اول را که می‌خواندم از شخصیتی که برای پدر خانواده خلق کرده بودید، خوشم نیامد ولی بعداً فهمیدم که این‌ها کاملاً حساب شده بوده است  و این نشان از زحمتی است که شما برای خلق این اثر زیبا کشیده‌اید.


اوج داستان صد صفحه آخر و مخصوصاً مسیر پیاده‌روی اربعین بود که اشک مرا درآورد. مسیری که داستان طی کرد تا به پیاده‌روی اربعین برسد، خیلی عالی بود و بهتر از این نمی‌شد.


منتظر اثرهای بعدی شما هستیم


با تشکر و سپاس فراوان

  • ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی