داستان های ممنوعه (جبهه مقاومت)

ما با قلم مقاومت راوی انتقام سختیم

داستان های ممنوعه (جبهه مقاومت)

ما با قلم مقاومت راوی انتقام سختیم

داستان های ممنوعه (جبهه مقاومت)

قامت ماه معظم شعبان در تب و تاب وصال شهرالله الاکبر، هلالی شده و رایحه بهشتی ماه مبارک رمضان در کوچه پس کوچه های جان عشاق چه غوغایی به پا کرده که لب هایشان برای چشیدن عطش روزه داری غرق دریای بی قراری شده و آسمان چشمان شان به پابوسی آیات الهی، ستاره باران می شود.


طلوع آفتاب آمرزش در آسمان میهمانی خداوند مهربان و  فرارسیدن ماه مبارک رمضان را به همه عزیزان اهل تسنن و تشیع، تبریک و تهنیت عرض کرده و از سفره مناجات افطار و سحرتان، تمنای دعا داریم.

  • ...

معرفی متفاوت رمان «جان شیعه، اهل سنت» توسط  یکی از مخاطبان در سایت ویسگون


❤️ اگر چه انتشار این مطلب، داستان رمان رو برملا می کنه، اما دلمون نیومد زیبایی احساس این خواننده عزیز رو پنهان کنیم! ❤️


عخشولانه ای برای تمام مسلمانها!!


رمان : جان شیعه اهل سنت


اوممم... دیشب کتابشو گرفتم و هر 600 صفحه رو همون دیشب خوندم !


می دونید... ایده ای که پشتش بود عالی بود!


اهل سنتی که می شود جان شیعه! با معجزه ی عشق!!


دختر اهل سنتی که پا به پای همسر شیعه اش زجر می کشه از آزار پدر وهابی اش!!


دختر اهل سنتی که قرآن سر می گره و بک یا الله و بک یا محمد و بک یاعلی سر میده!


دختر اهل سنتی که یه وقتی توسل میکنه به امام جواد (علیه السلام) ولی خب به مصلحت های الهی اونچیزی رو که می خواد بهش نمیرسه و مشکلاتش چند برابر میشه، اما وقتی داره داستان زندگیشو تعریف میکنه به این نکته اشاره ای نمی کنه و وقتی همسرش میگه چرا نگفتی، نا خود آگاه میگه نمی خواستم منت بزارم و شوهرش میگه مگه امام جواد اونجا بود؟ و خب دختر پاک طینت اهل سنت ما، چیزی نداره بگه! انگار راستی راستی حس می کرده امامی رو!!


دختر اهل سنتی که بچه اش رو زیر ظلم پدر وهابیش از دست میده اما خدا رو قسم میده به مسیح حسین، شش ماهه ی حسین تا یه بچه ی دیگه بهش بده!!


دختر اهل سنتی که باعث میشه برای اولین پای شوهرش به پیاده روی اربعین باز بشه!!!


دختر اهل سنتی که مادر رقیه میشه...


و جان شیعه اهل سنت! عاشقانه ای برای تمام مسلمانان.....



دانلود  رمان : http://bitly.com/janeshia_ahlesunnat
 
کانال تلگرام رمان : @janeshia_ahlesunnat


ارتباط با ما : @valinejad135


📮 منبع : http://wisgoon.com/pin/11791709/

  • ...

نقد و بررسی رمان «جان شیعه، اهل سنت» توسط منتقدین اهل تسنن و تشیع با حضور نویسنده و توسط چند تن از منتقدین ادبی اهل تسنن و تشیع، به همت انجمن نویسندگان گلستان هوران و شبکه جوانان رضوی در گرگان برگزار می شود.


زمان : چهارشنبه، ۲۹ اردیبهشت ماه، ساعت ۱۷


مکان : گرگان، انجمن نویسندگان هوران



  • ...

نیت کرده بودیم به عشق دفاع از حرم بنویسیم ....


و امروز به حرمت جوانمردان مدافع حرم که جانانه مجاهدت می کنند و عاشقانه شهد شهادت می نوشند، خطوطی از رمان «جان شیعه، اهل سنت» را زمزمه می کنیم که حروفش به عشق دفاع از حرم  می تپد ....



عبدالله صدای تلویزیون را کم کرد و گفت: «تهدید کردن که اگه دستشون به حرم حضرت زینب (علیها السلام) برسه، تخریبش می‌کنن!» با شنیدن این جمله نگاهم به چشمان مجید افتاد و دیدم که نگاهش آشکارا لرزید. مثل اینکه جان عزیزی از عزیزانش را در خطر ببیند، برای چند ثانیه تنها به عبدالله نگاه کرد و بعد با لحنی غیرتمندانه به خبری که شنیده بود، پاسخ داد: «هیچ غلطی نمی‌تونن بکنن!» و حالا این جواب مردانه او بود که توجه همراه با تعجب ما را به خودش جلب کرد. ما هم از اهانت به خاندان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) ناراحت و نگران بودیم، اما خونِ غیرت به گونه‌ای دیگر در رگ‌های مجید جوشید، نگاهش برای حمایت از حرم تپید و نفس‌هایش به عشق حضرت زینب (علیهاالسلام) به شماره افتاد. گویی در همین لحظه حضرت زینب (علیها السلام) را در محاصره دشمن می‌دید که اینگونه برای رهایی‌اش بی‌قراری می‌کرد

  • ...

شب سراسر نور و سرور عید با عظمت مبعث رو به همه برادران و خواهران مسلمانم تبریک عرض می کنم...


و خوشا آنانکه امشب میهمان صحن و سرای حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) هستند........ که سرّ امشب و افضل اعمال این عید عزیز، زیارت جان و برادر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) است...


پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: من برای اتمام مکارم اخلاق مبعوث شدم .... و شاید یکی از زیباترین عیدی ها در این شب و روز با شکوه، تعالی مکارم اخلاقی ما باشه که به یقین با لطف خداوند متعال و نظر مهر و محبت رسول مهربانی ها و  البته اراده و همت خود ما، دست یافتنی خواهد بود...



در این شب عزیز و گرامی از همه شما بزرگواران التماس دعا دارم......

  • ...

همه لباس عزای امام کاظم (علیه‌السلام) را به تن کرده و مجید هم فرصت کرده بود تا لباسش را عوض کرده و پیراهن مشکی بپوشد و همین هیبت عزادارش کافی بود تا به خاطر بیاورم سال گذشته درست در چنین روزی، بین من و مجید چه گذشت؛ سال گذشته در شبی مثل دیشب، مجید شیفت شب بود و من سخت هوایی هدایتش به مذهب اهل تسنن شده بودم که نقشه‌ای زنانه به سرم زد تا فردا صبح که به خانه باز می‌گردد، با برپایی یک جشن عاشقانه، دلش را نرم کنم بلکه از سرِ محبت، حرف‌هایم را بپذیرد و قدمی هم که شده به سمت مذهب اهل سنت بردارد. چند شاخه گل رُز خریدم، کیک پختم، شربت به‌لیمو تهیه کردم، میزی شاعرانه چیدم و چقدر حرف برای گفتن آماده کرده بودم و او به عشق امام کاظم (علیه‌السلام) چنان غرق دریای ماتم شهادتش شده بود که هیچ کدام را ندید و در عوض دلش شکست که صبح شهادت امامش، خانه‌اش محفل شادی شده و من چقدر در هم شکستم! من اگرچه از اهل سنت بودم، اما روز شهادت فرزند پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) برایم روز شادی نبود و بی‌خبر از همه جا، بساط جشنی دو نفره به پا کرده بودم و چه ساده نقشه‌هایم نقش بر آب شده بود که تمام عقده‌هایم را با داد و فریاد و گریه بر سرِ مجید مهربانم خالی می‌کردم. آن روز تا شب چقدر با دلش جنگیدم که تبعیت از اولیای خدا، تنها با پیروی از رفتار آنها تجلی پیدا می‌کند و سیاه پوشیدن و عزاداری کردن چه ارزشی دارد و او در برابر خطابه‌هایم، هیچ نمی‌گفت و شاید هم نمی‌توانست عطش عشق شیعه را برایم شرح دهد که من هنوز هم معنای اینهمه دلبستگی را نمی‌فهمیدم، ولی او اجر عاشقی‌اش را از کفِ با کرامت معشوقش گرفته بود که درست در چنین روزی، کشتی متلاطم زندگی‌مان از دریای طوفانی مصیبت به ساحل آرامش رسید و به آبروی همان امامی که سال گذشته به حرمت عزایش، جشن خانه‌مان به هم خورد، امسال در اوج ارزش و احترام به چنین خانه زیبایی رسیدیم که مجید در مسجد، خدا را به نام موسی‌بن‌جعفر (علیه‌السلام) قسم می‌داده و من در کنج تاریکی و تنهایی مسافرخانه، خدا را از اعماق جانم صدا زده بودم تا سرانجام اینچنین باب اجابتی به رویمان گشوده شد.


  • ...

مسابقه بزرگ کی خسته است؟ 


 با جوایز ۲ میلیون ریالی سفر به مشهد مقدس


 و جایزه ویژه تبرکی از خوان کرم امام رضا (علیه السلام ) در شب اهدای جوایز


 تنها با خواندن زیباترین بخش رمان «جان شیعه، اهل سنت» از منظر خودتان و ضبط صدای خود (حداکثر به مدت پنج دقیقه) و ارسال آن به اکانت تلگرام @Nmgolestan و یا ایمیل shajargolestan@mihanmail.ir ، برنده ۲ میلیون ریال کمک هزینه سفر به مشهد مقدس شوید.


مهلت ارسال تا ۲۵ اردیبهشت ماه


شرکت در این مسابقه، برای همه همراهان این داستان آزاد می باشد.




  • ...

مجید هم نفس بلندی کشید و با سکوتی غمگین اوج تأسفش را نشان داد که با تمام شدن متن خبر، عبدالله صدای تلویزیون را کم کرد و گفت: «من نمی‌دونم اینا دیگه کی هستن؟!!! میگن ما مسلمونیم، ولی از هر کافر و مشرکی بدترن! تازه تهدید کردن که اگه دستشون به حرم حضرت زینب (علیها السلام) برسه، تخریبش می‌کنن!» با شنیدن این جمله نگاهم به چشمان مجید افتاد و دیدم که نگاهش آشکارا لرزید. مثل اینکه جان عزیزی از عزیزانش را در خطر ببیند، برای چند ثانیه تنها به عبدالله نگاه کرد و بعد با لحنی غیرتمندانه به خبری که شنیده بود، پاسخ داد: «هیچ غلطی نمی‌تونن بکنن!» و حالا این جواب مردانه او بود که توجه همراه با تعجب ما را به خودش جلب کرد. ما هم از اهانت به خاندان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) ناراحت و نگران بودیم، اما خونِ غیرت به گونه‌ای دیگر در رگ‌های مجید جوشید، نگاهش برای حمایت از حرم تپید و نفس‌هایش به عشق حضرت زینب (علیهاالسلام) به شماره افتاد. گویی در همین لحظه حضرت زینب (علیها السلام) را در محاصره دشمن می‌دید که اینگونه برای رهایی‌اش بی‌قراری می‌کرد و این همان احساس غریبی بود که با همه‌ی نزدیکی قلب‌ها و یکی بودن روح‌مان، باز هم من از درکش عاجز می‌ماندم!


  • ...
  • ...


 جلسه نقد و بررسی کتاب «جان شیعه، اهل سنت» در تاریخ ۳۰ اردیبهشت همزمان با کارگاه زندگی به سبک جهادی، با حضور نویسنده این کتاب و توسط چند تن از منتقدین ادبی اهل تسنن و تشیع در گرگان برگزار می شود.


 به نقل از پایگاه خبری دانا

http://dana.ir/News/707463.html

  • ...