به بهانه آیین رونمایی دمشق شهر عشق و عروس آمرلی
روزهای آخر بهمن ٩٨ بود
گرچه یک ماه از ماجرا گذشته بود اما نه فقط قلبم که حتی قلم هم بیخیال زخمی که خورده بودیم نمیشد و بیهوا بهانه نوشتن میگرفت.
درنهایت نوشتم... نوشتم و شد "تنها میان داعش"؛ حکایت عجیب شهر آمرلی عراق در حال و هوای یک قصه عاشقانه و پُر از دلهره...
تنها چند شب از پایان نگارش "تنها میان داعش" گذشته بود که "دمشق شهر عشق" را شروع کردم و چه حس غریبی در این قصه بود که انگار از دریای دل پُر درد سوریه آب میخورد...
از آن سال داستانها در شبکههای اجتماعی پخش میشد و بهقدری استقبال از این دو اثر عاشقانه در بستر حوادث تاریخی زیاد شد که سرانجام تصمیم به چاپ هر دو کتاب گرفتم.
" دمشق شهر عشق" با همان نام منتشر شد و "تنها میان داعش" شد "عروس آمرلی"...
روز رونمایی این دو اثر چهار سال از آن ماجرا گذشته بود و قلم همچنان بیقرار نوشتن از دردهای نهفته در سینه شهید آن ماجراست...
شهید شب جمعه فرودگاه بغداد...
شهید ١٣ دی ١٣٩٨
شهید سلیمانی عزیز
شهید ابومهدی و شهدای همراه
ماییم و نوای بینوایی
بسمالله اگر حریف مایی
- ۰۲/۱۱/۲۰