و آتش چنان سوخت بال و برت را... که حتی ندیدیم خاکسترت را...
دوشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۵، ۰۷:۴۴ ب.ظ
گاهی اوقات قلبم به قدری غرق غم میشه
.
.
که خاطره خوشی ها هم از ذهنم پاک میشه
.
.
که خیال دوباره شاد شدن دیگه باورم نمیشه
.
.
این روزا که تهران بوی دود و غم گرفته، دوباره یه همچین حس و حالی به دلم افتاده
.
.
هنوز نمی خوام باور کنم، ولی انگار باید کم کم زمزمه کنیم که :
« و آتش چنان سوخت بال و برت را...
که حتی ندیدم خاکسترت را... »
.
.
- ۹۵/۱۱/۰۴