نخستین باری که مجید خلوت الهه را بر هم زد...
دوشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۵، ۰۶:۱۰ ب.ظ
صدای چرخیدن کلید در قفل درِ حیاط، سرم را به عقب چرخاند. قفل بهسرعت چرخید، اما نه بهسرعتی که من خودم را پشت در رساندم. در با نیرویی باز شد که محکم با دستم مانع شدم و دستپاچه پرسیدم: «کیه؟!!!» لحظاتی سکوت و سپس صدایی آرام و البته آمیخته به تعجب: «عادلی هستم.» چهکاری میتوانستم بکنم؟ سر بدون حجاب و آستینهای بالا زده و نه کسی که صدایش کنم تا برایم چادری بیاورد.
- ۹۵/۱۰/۲۰