حافظ شب یلدا را چطور می بیند؟
یکی از عرفانی ترین غزل های حافظ با مطلع زیر است:
بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
معروف ترین مصرع این غزل، ضرب المثل شده است
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
و عجیب ترین بیت آن، نگاه فلسفی حافظ به شب یلداست؛
صحبت حکام، ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید خواه بو که برآید....
شاید همه نگاه ما به بلندای شب یلدا باشد که مجال فراخ همنشینی با عزیزان است
ولی افق چشم حافظ به سحر یلدا و طلوع یار است که گریزی جز صبر و سرسپردن بر طول تاریک یلدا ندارد.......
و شاهد مدعای ما بر نغمه نگاه عاشقانه حافظ به این شب، بیت بعدی باشد که زمزمه می کند:
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
- ۰ نظر
- ۳۰ آذر ۹۵ ، ۱۵:۳۱