چشمانش همچون دو غنچه گل سرخ از بارش بهاری اشکهایش، طراوت دیگری یافته و لبهایش به پاس پیشنهادی که برای رفتنش داده بودم، به رویم میخندید. سبک و سرِحال وارد خانه شد که بهروشنی پیدا بود مراسم عزاداری ظهر عاشورای امامزاده، تا چه اندازه برایش لذتبخش بوده که اینچنین سرمست و آسوده به سویم بازگشته است.
- ۰ نظر
- ۱۱ اسفند ۹۵ ، ۱۶:۱۹